کد مطلب: 75315
منزلت فاطمه ى زهرا در بهشت
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 712
به گزارش سلام لردگان ؛شبکه هاي وهابي نور و وصال حق مدعي شدند درمورد منزلت حضرت زهرا (س) دربهشت، حتي در کتب شيعي هم مطلبي نيامده است.
اگرچه بطلان مطلب فوق واضح است اما به صورت مختصر به برخي از روايات وارده اشاره مي گردد:
فاطمه عليهاالسلام، عارفه اى است که کلمات و گفتار توحيدى اش نشان مى دهد که او در مقام شهود تام جاى دارد، و حق را عن عيان مى ستايد، و کلمات گهربارش نيز تالى تلو کلمات پدر بزرگوار و شوهرش مى باشد با چنين عارفه اي ملاقات دوازده هزار حوريه در هنکام ورود به بهشت چيزي نيست که مورد انکار قرار گيرد.اما براي اختصار به ذکر دو روايت وتوضيح آن مي پردازيم.
حديث اول:
امام رضا عليه السلام به نقل از پدران بزرگوارش عليهم السلام مى فرمايد: رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
«تحشر ابنتى فاطمه و عليها حله الکرامه قد عجنت بماء الحيوان، فينظر اليها الخلائق فيتعجبون منها، ثم تکسى ايضا من حلل الجنه الف حله، مکتوب على کل حله بخط اخضر: ادخلوا بنت محمد الجنه على احسن الصوره، و احسن الکرامه، و احسن منظر، فتزف الى الجنه کما تزف العروس، و يوکل بها سبعون الف جاريه.» «بحارالانوار، ج 43، ص 221 روايت 6 »
دخترم، فاطمه روز قيامت در حالى که لباس کامل کرامت (الهى) را به تن دارد و با آب حيات آميخته شده است محشور مى گردد. مردم چون او را مى نگرند، تعجب مى کنند. سپس هزار لباس کامل از لباسهاى بهشتى بر او پوشانده مى شود که بر هر کدام از آنها با خط سبز نوشته شده است: دختر محمد صلى الله عليه و آله و سلم را با بهترين شکل و برترين کرامت و بزرگداشت و نيکوترين منظره وارد بهشت کنيد، و سپس همان گونه که عروس (به سوى خانه شوهر) مى رود او را به سوى بهشت مى برند، و هفتاد هزار کنيز براى خدمت او گمارده مى شوند.
حديث دوم:
در حديث ابن عباس از اميرالمومنين (ع) منقول « بحارالانوار، ج 43، ص 227، از روايت 13» است که رسول اکرم (ص) به فاطمه عليهاالسلام فرمود: چون به در بهشت مى رسى، دوازده هزار حوريه با تو ملاقات مى کنند و به استقبالت مى آيند (که قبل از تو به استقبال هيچ کسى نيامده و بعد از تو نيز به استقبال احدى نخواهند رفت) در حالى که در دستشان حرابى [جنگ افزارى مانند نيزه.] از نور است، و بر اسبهايى از نور که مزين به طلاى زرد و ياقوت هستند، و افسارشان از لولو تازه است، و روى هر اسبى روکشى از سندس بافته شده است- سوار هستند، چون داخل بهشت مى شوى، بهشتيان را بشارت مى دهند و براى شيعيانت سفره هايى از گوهر بر پايه هايى از نور نهاده شده و ايشان از آن عذاها مى خورند، در حالى که مردم هنوز محاسبه مى شوند، و ايشان پيوسته در خوش گذرانى و دلبخواه خويش هستند.
هنگامى که اولياى خدا در بهشت مستقر مى گردند، حضرت آدم عليه السلام و ساير پيامبران عليهم السلام به ديدنت مى آيند. و در باطن بهشت فردوس دو لولو از يک ريشه، يکى سپيد و ديگرى زرد است که در ميان آن دو، قصرها و خانه هايى است، و در هر قصر، هفتاد هزار خانه است. لولو سپيد، منازل ما و شيعيانمان، و لولو زرد منازل ابراهيم و آل ابراهيم (صلوات الله عليهم اجمعين) مى باشد.
بيان:
دو روايت مذکور اشاره به منزلت والاى فاطمه اطهر عليهاالسلام دارد. و معانى بلندى در آن دو است. هر چند تعابيرش متناسب با عالم طبيعت است تا براى همه قابل فهم باشد، ولى عمق آنها تنها براى اهلش، در حد کمالى که دارند، قابل درک است.
به طور خلاصه، مى توان گفت: بنابر نص کتاب و سنت، خداوند با همه موجودات است و در اين عالم و عوالم ديگر از موجودات جدا نيست، و کمالات و اسما و صفات او نيز بى حد و انتها است، که:
«و ان من شى ء الا عندنا خزائنه، و ما ننزله الا بقدر معلوم» .«حجر: 21»
چيزى نيست مگر اينکه گنجينه هاى آن نزد ماست (در عالم امر و ملکوت)، و ما جز به اندازه مشخص (به عالم ملک و خلق) فرو نمى فرستيم.
در هر دو عالم، براى اولياى خدا به قدر مقام و منزلت و کمالات معنوى که دارند، آن «خزائن» همراه با موجودات کشف مى گردد، و براى ديگران تنها «منزل» اشيا که همان صورت ظاهرى آنهاست، ظاهر مى گردد.
آن خزائن همان (لدينا مزيد) [ق: 35.] است که فوق تصور آنهاست و منزل خزائن، همان (لهم فيها ما يشاون) [ق: 35.] است که مى فرمايد:
لهم ما يشاون فيها، و لدينا مزيد.) «ق: 35»
براى آنان در بهشت، هر چند بخواهند فراهم است، ولى نزد ما بيش از آن وجود دارد. و به تعبير ديگر: خزائن اشيا، اسما و صفات بى انتهاى در جمال و کمال الهى است (عالم امر)، و منزل آنها سايه اى از خزائن و مظاهر آنهاست (عالم خلق). که مى فرمايد:
«الا، له الخلق و الامر» «اعراف: 54»
- آگاه باشيد! خلق و امر براى اوست.
با اين بيان مختصر، تعابير برخى آيات که درباره ى درجات بهشتى وارد شده واضح مى شود، نظير آيات: «عند ربهم يرزقون» [آل عمران: 169- و نزد پروردگارشان، روزى داده مى شوند.] و «عند مليک مقتدر» [قمر: 55- نزد سلطان با اقتدار.] و «لهم رزق معلوم» [صافات: 41- براى آنان روزى معينى است.] و «ارجعى الى ربک» [فجر: 28- باز آى به سوى پروردگارت.] و «فادخلنى جنتى» [فجر: 30- در بهشت من داخل شو.] و «عجنت بماء الحيوان» و موايد و سفره هاى بهشتى، ولولو در باطن بهشت فردوس و از اين قبيل که در دو روايت گذشته بود، تا حدودى روشن مى گردد./خبرگزاري رسا